نوشته شده توسط : الف آرشام

کبد جای عجیبیست

احتمالا جایی مخوف

پایین شهر ترین نقطه بدن

میعادگاه تمام اسیدها..سم ها و بازها

بارها

از سر و رویش می بارد کارها

و احتمالا تک تک سلول هایش

کارگران این کارخانه شیمیایی بیولوژیک

 آرزوی بازنشستگی پیش از موعد را دارند

آخر هم چربی می افتد به جانش

که اگر چربی زبان فرد را تعالی می بخشد

تنها از کار افتاده و علیل می کند

کبد را

روانش

کبد را حتی دیگر جگر نیز محبوب نمی کند

چه انشای خسته کننده ای

بنشین پسرم

فقط یک خط آقای معلم

شاید من کبد جهانم



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: الف آؤشام , کبد , انشا , پایین شهر , اسید , باز , مخوف ,
:: بازدید از این مطلب : 675
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 8 آبان 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الف آرشام

در بدو تاسیس سلسله سامانی وجود اراذل و اوباش راهزن موجب می گردید که این حکومت..

کاش می شد

از کنار دیواره های غم

ناگهان

شکوفه می زند درختان کامپیوتری

آجرهای زرد و به هم پیوسته تنهایی

جلوه های ویژه تراوش می کند

از بطن یک بطری

متلاشی می شد

کف..کف..کف

کف آرزوها

کف شادی

تا بی نهایت

گسترده می شد سفره بی انتهای محبت

و ناگهان از عمق بی نهایت

در هجوم بخارها

کبوترهای بوسه رسان

دستی دراز می گردد

پرواز به اعماق آسمان نگاهت

نه رها بخش..نه نجات بخش فقط شستشوگر

 زیر دوش آب گرم...

و کثافت کالای کمیابی می شد

گل های بهاری در زمزمه...

کاش

دنیا یک تبلیغ بازرگانی کوتاه بود

کات

 لطفا به ادامه برنامه توجه فرمایید..قادر به کنترل مرزها نبوده و به ناچار دست به دامان...



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: شامپو , الف آرشام , کبوتر , بوسه , کات , تبلیغ بازرگانی , سفره , کف , محبت ,
:: بازدید از این مطلب : 661
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الف آرشام

چرا راه دوری برویم
همین کوچه بعدی
دل گوسفند سیخی سه هزار
دل شاعر شعری چند؟



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: دل , شاعر , شعر , شعر سپید , راه ,
:: بازدید از این مطلب : 625
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 7 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الف آرشام

آشویتسی دیگر به راه افتاده است

هزاران واژه رانده شده

اسیرِ ذهنی متروک

در باتلاق کار اجباری گرداندن زبان

هر از گاهی هم

چندیشان

برهنه و زاری کنان

در کوره های هولناک این عشق

می سوزند

و خاکسترشان

در آه حسرت آشویتس

در یک شعر

رها می شود

گر چه جنگ

سال هاست

پایان یافته است



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: آشویتس , هولوکاست , الف آرشام , جنگ , کوره , باتلاق , اسیر ,
:: بازدید از این مطلب : 693
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 29 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الف آرشام

این گرگ خفته وقاحت

 میش بیدارخجالت

سحرگاهی که خواب

به چشمانم نمی آید

در یک بستر



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: گرگ , میش , الف آرشام , وقاحت , خجالت , بستر ,
:: بازدید از این مطلب : 847
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الف آرشام

کانون گرمابخش خانه مان 

شومینه ایست
با هیزم های آجری
صبح ها خاموش

شب ها
جوراب ها..لباس های خیس
در کنارش لِنگ ها.. آستین هایشان را دراز می کنند 
گرما می گیرند...خشک می شوند

زمستان است

" بابا یه دقیقه اون کنترل روبده من"
" بزن سه فوتبال داره"
" چه خبره صداش رو کم کن."
و ما تلویزیون تماشا می کنیم


از سر دودکش ها دود بلند می شود

 

پی نوشت: قسمتی از نمایشنامه "مادر فعلا یک چیزی بخوریم بعدش.."



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: کانون , شومینه , نمایشنامه , دودکش , گرما , خانواده , شعر سپید ,
:: بازدید از این مطلب : 678
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الف آرشام

بادبان را جمع کن

این سپید زمخت گنگ بی احساس

کمی بر آن حاشیه بدوز

چند سطل رنگ بر آن بریز

رد پنجه یادگار بر آن گذار

تا باد

 که مست می پیچد در اندامش

زیر بارش نور

رنگ زندگی بر موج های تشنه دریا بپاشاند

شاید توفان هایت رنگ غم

 این قدر

بر خود نگیرند



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: الف آرشام , بادبان , دریا , نور , توفان ,
:: بازدید از این مطلب : 661
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 15 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الف آرشام

عینک دودی شاید

تنها امید ماهی دودیست

در انبار زمستانی سرد

برای زنده نگه داشتن خاطره آفتاب

بر چشمان بسته اش



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: الف آرشام , ماهی دودی , عینک دودی , زمستان , آفتاب ,
:: بازدید از این مطلب : 858
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الف آرشام

برخی

خلاصه می شوند

در یک نقطه

و یا شاید چند نقطه

چند صفر

برخی

در یک خط

یک جمله تکراری

چند خط خاطره

برخی

یک صفحه

یک صفحه سفید

با چند شکلک

چند عکس یادگاری

برخی

دیگر گم گشته

در فضا

فضای لایتناهی

کز کرده در گوشه ای

در هجوم شهاب سنگ های زندگی

برخی

نه

برخی نه!

مرا دریاب



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: الف آرشام , برخی , خط , نقطه , صفحه , فضا ,
:: بازدید از این مطلب : 881
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 7 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الف آرشام

کمی از بحث سرایش شعر فاصله بگیریم و کم کم وارد بحث تکنیک ها بشیم..همون طور که گفتم هر تکنیکی باید تا حد ممکن در راستای پیشبرد متن باشه و طوری نباشه که شعر به ویترینی برای نمایش تکنیک های شاعر ختم بشه و محتوای اون لطمه بخوره..برای همین توصیه می کنم از تکنیک های زیر در حد اعتدال استفاده کنید و البته هیچ وقت اون ها رو چیز قطعی و ثابت ندونید و سعی کنید در اون ها تغییر و نوآوری ایجاد کنید و از این کار لذت ببرید. در ادامه این تکنیک ها رو بررسی می کنیم

تاخیر

اولین تکنیکی که بحث می کنیم تکنیک تاخیر هست..تکنیک تاخیر که چه به صورت موازی یا متقاطع می تونه به کار برده شه بر اساس این پیش فرض کار می کنه که تاخیر در بیان مفهوم و به نوعی بازی دادن شاعرانه مخاطب باعث افزایش رغبت اون برای خوندن اثر میشه..این تکنیک رو به دو نوع موازی و متقاطع تقسیم کردم..نوع موازی این نوع تکنیک اینه که تاخیر پیش اومده در حین خلق اثر در راستای تصویرسازی اثر عمل می کنه و به نوعی میشه اون رو نوعی تصویرپردازی مقایسه ای دونست که به صورت تاخیری در حال عمل هستش..شاید یک مثال توضیح کار رو راحت تر کنه..قسمتی از شعر "دوستت دارم" رو با هم در این قسمت بررسی می کنیم:

چشمانم را ببندم

                غواصی شوم

در دریایی

سیاهِ سرد

(مکث)

           فرو روم

از هشت پایِ کمین کرده یاس

از کوسه تیز باله خشم

فرو روم

 از خرابه کشتی زنگ زده غم

از غار بی انتهای افسردگی

        فرو روم

            بگذرم

                 فرو روم

            (مکث کوتاه)

                        تا صدف سپید احساس

                               (مکث کوتاه)

همون طور که احتمالا متوجه شدید در این قسمت با دو فعل فرو رفتن تا...و بگذرم از... تکنیک تاخیر اجرا شده یعنی به جای این که مستقیم گفته بشه فرو روم تا صدف سپید احساس..چند بار توصیف شاعرانه انجام شده بعد در انتها صدف سپید احساس به کار رفته..این تکنیک چون در راستای تصویرسازی شاعرانه در حال ایفای نقش هست تاخیر موازی نامیده میشه..ولی نوع دیگر این تکنیک در حالتیه که تاخیر در راستای شکست تصویرسازی به کار میره یعنی سعی می کنیم با استفاده از تاخیر ذهنیتی رو در مخاطب ایجاد کنیم و ناگهان با یک حرکت اون رو تخریب کنیم..مثالی از این نوع تاکید که تاکید متقاطع یا تاکید تخریبی نامیده میشه  رو در شعر "پیشنهادها بسیار پایین است" میشه مشاهده کرد..در این شعر در زمانی خیالی چوب حراج بر یک قطعه ادبی گذاشته شده و مجری حراج سعی در بازارگرمی دارد که..

یک بار دیگر توجه بفرمایید

شهر خاطراتی که سرانجام دفن می شود

فقط تصور بفرمایید سراینده  این قطعه ناب ادبی

اگر این طور که میگه

در پس ذهن آشوبگر خود

به چه مفاهیمی می اندیشیده است

شهر خاطرات به احتمال زیاد یادگارهای برافراشته

از عشقی غریب در دشتی از آلاله

که هر صبح

میشه روش مانور داد

با عطر درختستان های یاد معشوق

ترنم را به تنفس می نشسته است

و سرانجام شاید فراموشی

مثل یک تکه جواهر تراشش داد

چو طاعونی فراگیر

نفس های تند خاطرات را

به شماره انداخته

و ناگهان..

دو هزار

بسیار عالی

همان طور که احتمالا حدس زدید قسمتی از این شعر درباره گفتگوی احتمالی میان دو نفر یا گفتگوی درونی یکی از خریداران هست که قسمت هایی از این شعر مثل "اگر این طور که میگه".."میشه روش مانور داد" و "مثل یک تکه جواهر تراشش داد" احتمالا به اون برمی گرده..به عبارت دیگه با استفاده از عباراتی که از نظر ادبی دارای ارزش ادبی نیستند نوعی تاخیر ایجاد شده و "ناگهان..دو هزار" تمام تصویر شاعرانه مجری حراج تخریب میشه و ما در نوعی فضای ابهام آلود قرار می گیریم..این به نظرم یکی از همون جاهاییه که تخریب در راستای آفرینش هنری عمل می کنه.. نکته دیگه ای که میشه از این شعر برداشت کرد اینه که ما لازم نیست سعی در هرز کردن ذهن خودمون با تصویرسازی های پیچیده و دشوار باشیم و استفاده از همین جملات پیش پا افتاده مثل "میشه روش مانور داد" و "حتی اگر این طور که میگه " می تونه خودش در تصویرسازی و فضاسازی به کار بیاد.



:: برچسب‌ها: الف آرشام , شعر , شعر سپید , تکنیک , تاخیر , موازی , متقاطع ,
:: بازدید از این مطلب : 889
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 3 شهريور 1393 | نظرات ()